ازلقمان پرسیدند دانا کیست ؟
گفت آنکه نعمت دنیا را بر نعمت عقبی نگزیند.
گفتند توانگر کیست؟ گفت ، آنکه از عقل توانگرتراست.
گفتند چیست که آنرا جویند و کسی نداند و نشناسد؟
گفت عاقبت کارها.
گفتند چه شیرینی است که عاقبت چشنده خود را بکشد؟
گفت ، حسد.
گفتند کدام بناست که هرگز خراب نشود؟
گفت ، عدل.
گفتند کدام تلخی باشد که آخرش شیرین گردد؟
گفت ، صبر.
گفتند کدام شیرینی است که عاقبت تلخ گردد؟
گفت ، شتاب.
گفتند کدام پیراهن است که هرگز کهنه نگردد؟
گفت ، نام نیک .
گفتند کدام دشمن است که ازهمه دوستان گرامی تراست؟
گفت ، نفس.
گفتند کدام بیماری است که مردم از علاج آن عاجزند؟
گفت ، ابلهی.
گفتند کدام بلاست که مردم از آن نگریزند؟
گفت ، عشق .
گفتند کدام بلندی است که ازهمه پستی ها پست تراست ؟
گفت ،کبر.
گفتند کدام پیرایه است که بر مرد و زن نیت؟
گفت ، راستی و پاکی.
گفتند خوب چیست؟
گفت ، مرگ سبک.
گفتند مرگ چیست؟
گفت ،خواب گران.
گفتند چه چیزاست که همه خرمی ها از اوست ؟
گفت ، سخنان بزرگان.
گفتند آن چه راهی است که وی را هیچ روی عافیت نیست ؟
گفت ، ظلم بر مظلومان و بیچارگان
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت